دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا
دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا

شهریور


شهریور است و شور پیداست

در بزم نبودنت چه غوغاست 

حایم به نگارخانه ام آی

کینجا همه آثار تو برجاست 


س.ج



ببار روی دلم



گناه من به نگاه تو رفته باشد کاش

 

ببار روی دلم اندکی بهاری باش 


..

س.ج


ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


اگــــــر آن ترک شیرازی . . .


اگر آن ترک شیرازی 

فقط در خواب من آید 
تماما غرق او اغراق 
ولی اما 
ولی شاید 
ولی اما نگاهش را به چشمان نگاه خویش می دوزم 
و شاید آن نگاه پر تلاطم را 
کنم خورشید که روشن میکند احساس آن روزم
و یا یک شمع 

که از گرمای او در خویش میسوزم 

اگر آن ترک شیرازی 
فقط تنها
نگاهی 
آن هم اندر خواب اندازد 
سر و جان از تنم بازد 
نگاه خویش می دوزم 
چه بزمی کرده او بر پا 
ز برقش سخت میسوزم ...


س.ج

نهم مرداد


دوباره سوز دل ِ مردادی ام بهانه گرفت


رسید روز نهم ، شعله اش شراره گرفت 




همان که قول و قرارش به یاد پنجره هاست 


دوباره راه نرفته ،خیال خانه گرفت 


س.ج




پدر..


پدرآرام و سخت و بردبارست

میان دست و پیشانیش ،کار است
پدر کوهی سبک بال ست آری
و با یک جامه
هر سالش، بهاری!
پدر عشق ست
پدر عزم ست
پدر روح
پدرقلبی درون من تپیدن
پدر یعنی توکل ، شوق ،ایثار
و بابایی شدن
رفتن
پریدن
.. س.ج



حوالی قلبم


بهار

از نیمه گذشته
و با نبودن تو
از این حوالی قلبم
کسی نمیگذرد..


س.ج



دوراهی

تو دوراهی افتادم

یکی منو دربیاره..




تشویش



گفته بودم باده را خواهم خرید

غرق تشویشم
کمی مهلت دهید!

س.ج




برات


عرض یک فاصله را کم کردم!

شاید ازطول براتی برسد..

س.ج



عمر


عمر مثل باد می گذرد 

زیستن را 

به باد جارو کن 

گاه گاهی که بودنش تلخ است 

آنچه شیرین نما کند 

رو کن 

س.ج