شهریور است و شور پیداست
در بزم نبودنت چه غوغاست
حایم به نگارخانه ام آی
کینجا همه آثار تو برجاست
س.ج
گناه من به نگاه تو رفته باشد کاش
ببار روی دلم اندکی بهاری باش
..
س.ج
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر آن ترک شیرازی
فقط در خواب من آیدکه از گرمای او در خویش میسوزم
اگر آن ترک شیرازیس.ج
دوباره سوز دل ِ مردادی ام بهانه گرفت
رسید روز نهم ، شعله اش شراره گرفت
همان که قول و قرارش به یاد پنجره هاست
دوباره راه نرفته ،خیال خانه گرفت
س.ج
پدرآرام و سخت و بردبارست
میان دست و پیشانیش ،کار است
پدر کوهی سبک بال ست آری
و با یک جامه
هر سالش، بهاری!
پدر عشق ست
پدر عزم ست
پدر روح
پدرقلبی درون من تپیدن
پدر یعنی توکل ، شوق ،ایثار
و بابایی شدن
رفتن
پریدن
.. س.ج
عمر مثل باد می گذرد
زیستن را
به باد جارو کن
گاه گاهی که بودنش تلخ است
آنچه شیرین نما کند
رو کن
س.ج