دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا
دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا

دریا...

هرکسی چیزی دارد که اگر از آن جدا شود ، حیاتش به ممات می انجامد!
این را از ماهی قرمزی که از آب به بیرون افتاده بود یاد گرفتم!
آنچه در آن غوطه وریم برای تمام ما یکسان است، اما هرکس در جستجوی دریایش مختار است!
به چه اندازه میخواهید قانع شوید؟
یک تنگ بلور؟ یک حوض کوچک فیروزه ای؟ یا یک استخر برایتان کفایت میکند؟

گفته اند برای هر چیزی اندازه ای است
برای پیدا کردن وجودت باید در آنچه غوطه وری شنا کنی ،چون بدون آن خواهی مرد!
حدود دریا دست خودت است!


طه 14


به نام خدا 


اننی انا الله لا اله الا انا 

خدایت صدایت میزند!

میشناسیش 


حال که شناختیش میگوید : فاعبدنی 


طه 14



لاتحزن


پوچ و تهی و ناراحت و عصبی و شکست خورده ی عشق و آلوده به هوس هستی ... گوش کن زمزمه میشود؛ [لاتحزن ان الله معنا]


ظلمات!

به نام خدا


تا به حال در ظلمات رها شده ای ؟

ظلمات را بگذار اینگونه برایت مجسم کنم فکر کن از مردمان قدیم هستی و مجبوری برای تجارت و کسب و کار مشهد تا تهران را بروی ! تجسم کن چه سختیهایی باید بکشی چه شبهایی را باید در تاریکی طی کنی ... دیگر چراغ و روشنایی وجود ندارد که بتوانی به راحتی راه و بیراهه را تشخیص دهی ... ظلمات یعنی تاریکی مطلق 

ظلمات یعنی اینکه تو بخواهی به راه درست بروی ولی برایت مقدر نباشد 

ظلمات یعنی بستر هدایت برایت فراهم نباشد 

حال به گمانت در یک جامعه ی ظلمت زده که نور هدایت خاموش است و باید راه را در تاریکی پیمود چگونه انسان میتواند به مقصد برسد ؟

نمیدانم توانستم درست مفهوم ظلمات را برسانم یا نه ولی خب نهایتا میخواهم به این نتیجه برسی که ظلمات یعنی تاریکی مطلق ... در تاریکی مطلق قوه ی تشخیص از آدمی سلب میشود حتی صداهای مختلف نیز از هم به سختی تمیز داده میشوند 

بگذریم 

حال که ظلمات را شناختی نا امید نشو ! از ظلماتی که برایت به تصویر در آوردم بیرون بیا ..


ولی بدان به همین سادگی ها نمیتوانی از ظلمات بیرون بیایی .... بلکه ظلمات را هدایتگری لازم است تا تورا از بن بستها برون برد ... 

آری در ظلمات که بیوفتی متوسل به نور هدایت میشوی !

دوباره تصور کن در یک بیابان تاریک مطلق گرفتار شدی به هر آنکه اعتقاد داری متوسل میشوی!!! درست است ؟؟؟

............................................................................


قبول داری که جامعه ی امروز کمتر به چراغهای هدایت متوسل میشوی؟؟

امروز در ایران چراغهای هدایت آنقدر پر نور هستند که انسان راه را درست بپیماید 


............................................................................


قُلْ أعوذُ بِرَبِّ الّفَلَقِ، مِنّ شَرِّ ما خَلَقَ، وَ مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إذا وَقَب...


از جایی که فکرش را هم نمی کنی !

به نام او


انسان!!


به این فکر کن که غیبت کسی را می کنی ! و اگر یقین پیدا کنی که غیبتت را می کنند پشت سر دیگری حرف نمی زنی!


به این فکر کن که چشمت به ناموس دیگری دوخته شده! و اگر یقین پیدا کنی به ناموست دیده ها می نگرند چشم خود را بر می گردانی!


به این فکر کن که با یک تهمت و افترا زندگی شخصی را نابود می کنی! و اگر یقین پیدا کنی که زندگی ات با تهمت و دروغ دیگری نابود می شود زبان خویش نگاه می داری !


به این فکر کن که همسایه ات در سال نو مایحتاج خانواده اش را به سختی فراهم می اورد و تو کمکش می کنی! و حتما یقین داشته باش که در هنگامه ی تنگدستی کمکت می کنند!


به این فکر کن که اگر پیاده ای را سوار خودرو شخصی ات می کنی زمین به آسمان نرسیده ! و یقین پیدا کن که اگر پیاده باشی سوارت می کنند!


به این فکر کن که دنیا بر پایه ی قانون سوم نیوتون است " هر عملی را عکس العملی " 

ساده ترش را قرآن گفته است ....

              

                 ((یــــــــــــــــرزقه من حیث لا یحتسب ))


.............................................................................................

عشـــــــــــــــــق فقط یک کلام !!!!

بسم الله الرحمن الرحیم 


وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّه

(بقره، 165)

 و کسانى که ایمان آورده اند، محبت بیشترى به خدا دارند


جوان است احساس دارد و حس می کند صـــــــــــــــــرفا جهت اطلاع دوستان و آشنایان 

 " نگاهتان را کنترل نکنید چـــــــــــاه را نمیبینید می لغزید و سقوط می کنید "


 چند شب پیش یکی از دوستانم سفره ی دلش را باز کرد و گفت و گفت 


سر عقده هایش را گشود و یکی یکی روی بساط احساسش ریخت هر انچه که داشت آزارش میداد

 ولی او داشته هایش را عشق می نامید... 

و من میخندیدم 


میخندیدم به اینکه قدر خودش را نمیدانست و از غــــــــــرور و شکوه جوانیش بی خبر بود 

بی خبر بود از فطرت خداجویـش ... 


من فقط گفتم عاشقی حق جوان است ولی عشق ناب آن است که معشوقت را به همه معرفی کنی !

سکوت کرد و گفت :هـــــــــــــــــــــرگز 

ولی عشقی هست که میشود بر همگان معرفی کرد آن هم عشق به خدا و اولیای خداست 


.............................................................................


خواجه نصیرالدین طوسی درشرح اشارات بوعلی میگوید :

عشق نفسانی آنست که مبدآاش همرنگی ذاتی عاشق و معشوق است ،بیشتر اهتمام عاشق به روشهای معشوق وآثاری است که از نفس وی صادر میگردد .این عشق است که نفس را نرم وپرشوق ووجد قرار میدهد ،رقتی ایجاد میکند که عاشق راازآلودگیها ی دنیایی بیزار میگرداند. 




خدا که میبیند!!

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم


بسم الله الرحمن الرحیم


أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَىٰ

علق14


همه میدانند که میبیند!

همه میدانند او بیناتر است از همه

نزدیک تر است از همه

و..

و باز هم با این وجود کفر نعمت میکنند!!!و هزار گناه 

جامعه را میگویم!



...................................................................................................


خُطُـــــــوَات

همیشه شیطان منتظر یک اشاره است که دنبالش بری

در جویدن لقمه ای حرام 

در یک خیال خام 

یا دادان یک اختیار تام 

در گفتن یک تورا میخوام 

یا تیزی تیغ انتقام 

شایدم 

قبل هر میای باهام !!!

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّةً وَ لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ

ولی اون دست بر نمی داره میکشه تو رو دنبال خودش گام به گام