دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا
دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا

از جایی که فکرش را هم نمی کنی !

به نام او


انسان!!


به این فکر کن که غیبت کسی را می کنی ! و اگر یقین پیدا کنی که غیبتت را می کنند پشت سر دیگری حرف نمی زنی!


به این فکر کن که چشمت به ناموس دیگری دوخته شده! و اگر یقین پیدا کنی به ناموست دیده ها می نگرند چشم خود را بر می گردانی!


به این فکر کن که با یک تهمت و افترا زندگی شخصی را نابود می کنی! و اگر یقین پیدا کنی که زندگی ات با تهمت و دروغ دیگری نابود می شود زبان خویش نگاه می داری !


به این فکر کن که همسایه ات در سال نو مایحتاج خانواده اش را به سختی فراهم می اورد و تو کمکش می کنی! و حتما یقین داشته باش که در هنگامه ی تنگدستی کمکت می کنند!


به این فکر کن که اگر پیاده ای را سوار خودرو شخصی ات می کنی زمین به آسمان نرسیده ! و یقین پیدا کن که اگر پیاده باشی سوارت می کنند!


به این فکر کن که دنیا بر پایه ی قانون سوم نیوتون است " هر عملی را عکس العملی " 

ساده ترش را قرآن گفته است ....

              

                 ((یــــــــــــــــرزقه من حیث لا یحتسب ))


.............................................................................................

می نگارم برای تو

می گویند می آیی

اما مگر رفته ای که می خواهی بیایی؟؟


                                 تو در همسایگی دل پیروانت خانه داری ...

      از رحمت وجود توست که آسمان باران می بارد

و ازبرکت قدوم توست که زمین آباد می شود


کسی که تورا ندیده چشمهایش چه از معنای زیبایی را می فهمد وچگونه میتواند زیبایی را تفسیر کند 

کسی که بویی از محبت تو به مشامش نرسیده چه از معنای زندگی اش فهمیده 


       من هرروز باتوام 

                       تو رامیبینم 

                               دروغ نیست 

چون تو مرامیبینی و تو برایم از خدامهلت میگیری


                 دلم که میگیرد دستم را دردست تو میگزارم تا ارامم کنی 

مطمئنم که هم اکنون که می نگارم در دیده ی دیدگان نگارم


درک میکنم که بروجودم ولایت و حکمرانی میکنی ای خلیفه خدا بردلهای آدمیان 


مشتاقم که یک بار هم که شده احضارم کنی ولو به جرمی نکرده وگناهی مرتکب نشده 

به من آموخته اند که هرآنچه ازتو برسد به من نکوست 

و درمقابل هر آنچه تو بخواهی باید گفت سمعاو طاعتا


راستی خودت عادتم دادی که به زندگیم این گونه جلای محبت و صیقل معرفت تورابدهم 

...دوستت دارم مهدی جان

الهی عظم البلاء

درهمان لحظه 

         

        همان لحظه ی تحویل بخواه ...


                 که عزیز دل زهــــــــــــــــــــرا(س) 


       بیاید از راه ...


   


سال نو میتواند سال ظهور باشد اگر روح جمعی ما یکدل و یکصدا فرج مولایمان را از خدا طلب کند


         

  * اللهم عجل لولیک الفرج *



عشـــــــــــــــــق فقط یک کلام !!!!

بسم الله الرحمن الرحیم 


وَ الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّه

(بقره، 165)

 و کسانى که ایمان آورده اند، محبت بیشترى به خدا دارند


جوان است احساس دارد و حس می کند صـــــــــــــــــرفا جهت اطلاع دوستان و آشنایان 

 " نگاهتان را کنترل نکنید چـــــــــــاه را نمیبینید می لغزید و سقوط می کنید "


 چند شب پیش یکی از دوستانم سفره ی دلش را باز کرد و گفت و گفت 


سر عقده هایش را گشود و یکی یکی روی بساط احساسش ریخت هر انچه که داشت آزارش میداد

 ولی او داشته هایش را عشق می نامید... 

و من میخندیدم 


میخندیدم به اینکه قدر خودش را نمیدانست و از غــــــــــرور و شکوه جوانیش بی خبر بود 

بی خبر بود از فطرت خداجویـش ... 


من فقط گفتم عاشقی حق جوان است ولی عشق ناب آن است که معشوقت را به همه معرفی کنی !

سکوت کرد و گفت :هـــــــــــــــــــــرگز 

ولی عشقی هست که میشود بر همگان معرفی کرد آن هم عشق به خدا و اولیای خداست 


.............................................................................


خواجه نصیرالدین طوسی درشرح اشارات بوعلی میگوید :

عشق نفسانی آنست که مبدآاش همرنگی ذاتی عاشق و معشوق است ،بیشتر اهتمام عاشق به روشهای معشوق وآثاری است که از نفس وی صادر میگردد .این عشق است که نفس را نرم وپرشوق ووجد قرار میدهد ،رقتی ایجاد میکند که عاشق راازآلودگیها ی دنیایی بیزار میگرداند. 




خدا که میبیند!!

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم


بسم الله الرحمن الرحیم


أَلَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَىٰ

علق14


همه میدانند که میبیند!

همه میدانند او بیناتر است از همه

نزدیک تر است از همه

و..

و باز هم با این وجود کفر نعمت میکنند!!!و هزار گناه 

جامعه را میگویم!



...................................................................................................


شیمی کاربردی دامغان

اینهم شیمی کاربردی ورودی 90 دانشگاه دامغان به مقدار کافی!!


مزارگمشده!!!

از امام صادق سوال کردند مزار مادرتان درکجاست ؟ فرمودند مزار مادرمان در قلوب مومنین است ... سند این روایت رو نمیدونم صحیح یا نه از کسی شنیدم فقط میگم اگه صحیح باشه به این فکر کنین که تنها زاپر این مزار گمشده کی میتونه باشه ؟ تورو خدا غیر اونو تو قلبامون جا ندیم ...اللهم عجل لولیک الفرج

نباید این چنین میشد

بسم رب الحسین
ماومجنون همسفربودیم دردشت جنون ،اوبه مقصدهارسید وماهنوزآواره ایم..


وادی امروز ما از آن وقتی رنگ باران را ندید که کبر و غرور بر تن مورد دار ریاکاران شد و در سکوت بی مضمون و بی محتوایی اجازه حرف زدن پیدا کرد

از ان وقتی رنگ خون من و تو متفاوت شد که سایه شوم غفلت از خدا بر مسیری که از آن قرار بود بگذریم افتاد خیلی ها عبور کردند و رنگ خونشان رنگین تر شد

از ان لحظه ای که عبودیت مدرنیزه شد نیت ها کردندو نمازشان را میان محراب مرفهین بستند 

و ما هنوز هم به دنبال ...

هرگز به خود نمی اییم بیا تا به خود آییم
..........................................................................................................

آه یـــــاران ! اگر در این دنیـــــ ای وارونه ، رســــــ م مــــــردانگی این است که ســــ ر بریـــــ ده مردان را در تشـــــت طلا نهند و به روسپیان هـــــدیه کنند ... بگـــــذار اینچنین باشد .... ایـــــن دنیـــــا و ایـــــن ســــ ر ما !شهیدآوینی

راهی دیار نورم

به نام خدا 


امروز درکی به ما شد در حد نبودن و جدا شدن از همه ی از همـــــه ی آنچه که مرا پیچاند در پیچ چاله های چین و چروکها! پشت دستم را داغ کردم که دیگر چنین خطوراتی در خطوط خواستگاه خاطراتم خطی به جای نگذارد ولی هرگــــــز... نه من نمیگویم هرگز که "یفعل الله ما یشاء بقدرته و یحکم ما یرید بعزته " آسد جلیل!


اینها بود و دیگر هیچ! آن بلا که بر ما آمد تجربه ای بود برای رسیدن به معبود و موعود ... راهی دیار نورم ...سنگین تر از آنچه که تا به اکنون داشته ام ...راستی داشته هایم را دزد برده است خدا توفیقش را زیاد کند بارمان سبک شده دستهای خالی ام رامیبرم که ره توشه ای بر دارم دعاکنید دست خالی برنگردم ... بدرود 


....................................................................................................