دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا
دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا

لیلة الرغائب

این نماز آرزوها را نمیخوانم اگر
من نباشم زائر کرببلا امسال هم!


آقازاده

من در کشورم، قانون دارم، هنر دارم، نیروی مستعد و کوشا دارم، دستهای توانا و ذهنهای خلاق دارم، ذخایر و نعمات خدادادی دارم، نیاز و کشش در کشور من بیداد میکند!
من اقتصادم را متحول خواهم کرد چون:
من یک ایرانی توانمند هستم 
اما
#من_فقط_آقازاده_نیستم!

دریا...

هرکسی چیزی دارد که اگر از آن جدا شود ، حیاتش به ممات می انجامد!
این را از ماهی قرمزی که از آب به بیرون افتاده بود یاد گرفتم!
آنچه در آن غوطه وریم برای تمام ما یکسان است، اما هرکس در جستجوی دریایش مختار است!
به چه اندازه میخواهید قانع شوید؟
یک تنگ بلور؟ یک حوض کوچک فیروزه ای؟ یا یک استخر برایتان کفایت میکند؟

گفته اند برای هر چیزی اندازه ای است
برای پیدا کردن وجودت باید در آنچه غوطه وری شنا کنی ،چون بدون آن خواهی مرد!
حدود دریا دست خودت است!


بدون شرح

اول سال بود و گربه ای داشت پوست پرتقال میجوید!
یا کریم ها به دنبال جفت خود می پریدند و جای خلوت پیدا نمیکردند!
و از اضطراب ترافیک سیزدهم ، سبزه های زیادی از حال رفته بودند!
ماهی قرمز را که خدایش بیامرزد!
از آجیل ها فقط تخمه ژاپنی ها مانده بودند ، و پسته ها فهمیدند نباید بی هیچ دلیلی برای هر اجنبی بخندند!
فرجام هر خنده ی بی دلیلی تلخ است!

امروز سومین روز بهارست و به امید آنکه دید و بازدید ها را محدود به همین چهار روز تعطیلی اول سال نکنیم!



حاشیه

مردم از اتوبان که رد میشوند
یا رهگذر هستند
یا به محل کار خود می روند
یا خودرو شان را آب بندی میکنند
یا مسافر نوروزیند
توقف در حاشیه اتوبان جریمه به دنبال دارد

از گوشه و کنار که می پرسم
میگویند چند سال پیش 
در همین گوشه و کنارها
که هنوز آسفالتش نکرده بودند
در همین اتوبانی که نبود
کوچه ای بود
و خارج از حاشیه ها حساب میشد
کوچه ای بود که خاطره های اندوه بار را در خودش جا میداد
وقتی ناشناسی از مادر ناتنی اش می گریخت
یا سقف آرامشی فرو می ریخت
یا میوه ی دلی آفت میخورد
یا بیوه گی زنی قطعی بود
یا مسافری راه گم کرده بود
همان پشت حاشیه پیاده میشد