دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا
دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا

دریا...

هرکسی چیزی دارد که اگر از آن جدا شود ، حیاتش به ممات می انجامد!
این را از ماهی قرمزی که از آب به بیرون افتاده بود یاد گرفتم!
آنچه در آن غوطه وریم برای تمام ما یکسان است، اما هرکس در جستجوی دریایش مختار است!
به چه اندازه میخواهید قانع شوید؟
یک تنگ بلور؟ یک حوض کوچک فیروزه ای؟ یا یک استخر برایتان کفایت میکند؟

گفته اند برای هر چیزی اندازه ای است
برای پیدا کردن وجودت باید در آنچه غوطه وری شنا کنی ،چون بدون آن خواهی مرد!
حدود دریا دست خودت است!


اذان میگویند

به نام خدا
خدایی که اذن می دهد، خدایی که بعضی اجازه ها را به ما داده ، یعنی به همه ما داده، یعنی به همه ی موجودات عالم اجازه داده که موجود باشند، و بعضی اجازه ها را مخصوص و منحصر به فرد قرار داده، اجازه داده که پرنده ها پرواز کنند، گیاهان فتوسنتز کنند، باکتری ها مخمر باشند، زنبورها گرده افشانی کنند، و خورشید بتابد، و آب در تکاپو برای حیات از خویش مایه بگذارد، و اجازه داده که آدمی بخورد بیاشامد و اسراف نکند!
از میوه ی گیاهان بخورد، از گوشت حیوانات تناول کند، از شهد زنبورها بنوشد، و از آب به نحو احسنت استفاده کند!

در اینجا به دنبال مصرف صحیح و الگوی مصرف نیستم، بلکه از اذن و اجازه ی خدا میخواهم بنویسم!

از تمام نعمات خدا که نام ببریم و از تمام اجازه هایی که خدا به ما داده که زندگی کنیم ، شماره کنیم، یک اذن و یک اجازه، تشکر مازاد و بندگی تمام می طلبد...

و آن نماز است
نمازی که سخن گفتن با معبود و خالق این نعمات است

دوستی میگفت تا به حال به کلمه اذان دقت کرده ای، و من چند روز به کلمه اذان دقت کردم
تا اینکه دیدم در برنامه ای نوشته بودند ) از آن می گویند (.

وقتی می خواهیم به دیدار رییس یک اداره برویم ،باید با منشی او هماهنگ کنیم، باید اجازه بگیریم ، اجازه ملاقات!
و منشی نمی آید از مدیر برایمان بگوید

خدای به این عظمت که اگر میخواست ما نبودیم و کائنات نبود، خود تعیین وقت می کند و خود اجازه ملاقات می دهد...
پس 
نه در آن لحظه از آن نمی گویند، بلکه در آن لحظه اذان می گویند!
در هرروز پنج مرتبه اجازه سخن گفتن می دهد، اجازه ابراز وجود بندگی میدهد، اجازه کسب اعتماد به نفس میدهد، اجازه میدهد که از او طلب کنی، و ملائک به گرداگردت می گردند و تحویلت میگیرند...

پس اقامه کن نمازت را که اجازه داده اند به تو...

واین بنده همان ارباب رجوعی ست که باید منتظر اذن باشد نه اینکه خدا به دنبال او بیاید!
و چه رایگان این قرارملاقات از دست می رود


در حریم حرمش

وارد حرم میشوی و از بستهای حرم عبور میکنی ...

بی آنکه متوجه بشوی بستهای حرم تنها یک راه به دنیای مادی دارند ...

به میان صحن که می رسی دست به سینه می گذاری و خدمت مولایت آن امام رابط ارض و سماء سلام میدهی،

در صحن تا مقابل سقا خانه می ایی و جرعه ای آب می نوشی 

آری اینجا دیگر آسمان است 

صحن ها از چهار طرف به دنیا راهی ندارند ...

به داخل حرم مشرف میشوی 

دور تادورت تماما آینه کاری ست 

و این آینه ها یکسان و یک دست نیستند 

همه شکسته شدند ، حالت عرفانی است و خودت خبر نداری ،

این اینه ها میخواهند بگویند فقط باید خود را بشکنی تا آسمانی بشوی  ...



تمام رواق ها را عبور میکنی و به ضریح حضرتش می رسی 

آن الگویی که تمام این طریقت را پیموده تا به مقام امامت و جانشینی خداوند رسیده است 

این مسیر طریقت تماما زیر یک گنبد تجلی یافته ، همان گنبدی که نماد وحدانیت خداوند است 

و گلدسته ها که مقام نبوت و امامت هستند به عنوان هادیان و شاهدان و گواهان این مسیر الهی ...


خدا می داند چه رازهایی در معماری حرمت نهفته است ... یا شمس الشموس 



ماه خوبی ها...

ماه مبارک دوباره برگرد

حال و هوایت خیلی زیبا بود ... آدم اگر میخواهد عاشق بشود در همین ماه رمضان عاشق بشود ، آدم اگر میخواهر از دنیا دل بکند در همین ماه رمضان دل بکند ، آدم اگر میخواهد بهترین باشد در همین ماه رمضان بهتر از همه باشد ، آدم اگر هر چه میخواهد در همین ماه رمضان طلب کند ....


ماه رمضان بین ماههای قمری متعادل تر از همه ی ماههاست ، در آن اسلام خودنمایی می کند ، همه ی مذاهب در ان شریک اند ، نماد و نشانه امت میانه یا وَسَطایی ست که خداوند فرموده ، همه در بین دو وقت اذان لبهاشان تشنه است و شکم ها و عورتهایشان را از شهوات و لذایذ پوشانده اند ، همه دوست دارند قرآن را ختم کنند و همه ...


ماه رمضان آمد و بازهم می آید ، و فقط یک بار در سال تکرار می شود ، هرکس معتدل و میانه رو است در این ماه خودنمایی می کند و هرکس نیست به بهانه هایی بنی اسرائیلی پیمانه ی خدا را میشکند ..


ماه مبارک دوباره برگرد

 


راستی امت محبوب خدا ، خداجویان پاداشتان محفوظ است بهترین خیری که خدا به بندگان صالح خود داده است 

عید فطرتان مبارک

خدای من


خدای من

ستارعیوب و خطاهای من
درمانده ام
توان بده به پای من
خدای من!
هرصبح نگاه پنجره را
سمت روزی ز دیده بازکنم
و روزم به تسبیحت آغارکنم
خشنودم از آنچه رضایت همان دهد
آری رضای من
خدای من..





سنگ ریزه های کوچک


لغزشهای بزرگ از ریزش سنگ ریزه های کوچک در زیرپای آدمی ایجاد میشود گناهان ساده را کوچک نشماریم!



بی عنوان نوشتم!

الهی ..
دل را به تمنای کسی فرست،که پیشه ی نقاشی نیاموخته باشد!

بی عنوان نوشتم!

الهی ..
دل را به تمنای کسی فرست،که پیشه ی نقاشی نیاموخته باشد!

هست من

الهی.. هستی ما، از تو هست گرفته، اما در بیماری ها یادمان می آید ،که هستی!

شاهد ما!

به نام خدا


خدا شاهد ماست و هرروز دارد کارهای ما را می بیند از ریز تا درشت!!!

من نماز میخوانم کاری ندارم حضور قلبم چگونه است ...!!! ضعف ایمان دارم درست

اما

در نماز خیلی چیزها و مسایلی که انجام داده ام به یادم می آید ...

انگار خدا فیلمهایی که از من گرفته را دوباره نشانم میدهد!


حالا اینجوری بیشتر به من ثابت میشه که خدا داره تماشام میکنه!!! کاش منظورمو درست بفهمین!