دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا
دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا

برای آنان که مادی می اندیشند مثل من

من نمیتونم  خونه من اینجوری بهتره  خونه اخرتت رو آباد کن !!!

وقتایی که بهش میگفتم چرا مثل بقیه خوش نیستی چرا به زندگی خودت نمیرسی این جمله هارو به من میگفت 

پولش رو هم داشت همه چیز دراختیارش بود تازگیا شده بود رئیس یکی از بخشهای اداره حقوقشم چند برابرمن بود همکارویکی از دوستای صمیمیم بود 

وقتایی میشد کلی باهاش بحث میکردم که اگه جایتو بودم پولمو میزدم تو خونه و سکه و طلا و اینا ... ولی خیلی آروم برمیگشت میگفت نخیر مثل اینکه تو یه چیزیت میشه ها میگفت برای من همین خونه ساده خوبه ...میخوام چیکار

گذشت ما که نتونستیم متقاعدش کنیم پولاشو تو حسابش الکی پس انداز نکنه !!!

تااینکه واسه ماموریت منتقل شد به یکی از شهرهای استان شب قبل رفتنش زنگ زد گفت پاشو بیا طرفای ما کارت دارم 

اون شب یه برگه داد بهم یه سری شماره تلفن و آدرس توش نوشته بود گفت فقط میخواد که غیر من کسی متوجه نشه میگفت هرماه یه مبلغی رو برام میفرسته تامن برسونم به همون آدرسایی که بهم داده بود 

اون لحظه هم از حرفای گذشتم خجالت میکشیدم و هم یه حس شعف و شادی داشتم !!! شاید به خاطراین بودکه دوماه اجاره خونم عقب افتاده بود ...


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد