دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا
دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا

سه نقطه

راه و بیراه و دو صد جاده هم 

 و قدمهای چنان دور و با فاصله هم 

 داستانی شیرین شده من بافته ام

 همگان دیده کج برده به من

 چه خیالی دارند

که من آن نادره ام 

نهکه نادراسمم

 همچو رسمی نادر

 آفتابیست مرا پی در پی 

آه خورشید چه تکرار کند

جز قدی نور و تو با ان خوشحال

کلماتم مبهم 

در دل ظرف سفال!!!

و نخواهی فهمید آنچه بوده ست محال

تو سلامت باشی 

دل بیمار چرا؟

 تو دلت خواسته تیمار چرا؟ 

تو که بستی ته این جاده را!!!

بی تکلف گویم 

ساز باید گیری زنگ هم عهدی را ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد