دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا
دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا

برای عمه ام زینب

زبانم لکنتی بی انتها را 

کشید و خواند 

رزم کربلا را


یگانه شه سرش از تن جدا شد 

و دشت کربلا مانده ست مارا 


نگاه دختر شیر خدا بین 

بریدن دید و

 عرش انگار لرزید

ولکن 

ما راَت الا جمیلا 


بگو زینب تو دخت حیدر هستی 

تو تنها 

یادگار مادر هستی

جگرها سوخت در داغ برادر 

مفسر

 خوان تو لکنت های مارا 


محرم89

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد