دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا
دست به قلم های ســیدجلیل

دست به قلم های ســیدجلیل

قل رب ادخلنی مدخل صدق و اخرجنی مخرج صدق و اجعل لی من لدنک سلطانا نصیرا

عقلانیت از دو ناحیه گزیده نمی شود

به نام خدا 

سلام ضمن تبریک آمدن بهار و خبر تجدید نظر زمین به خورشید، و شکفتن حیات دوباره موجودات، امیدوارم که سال اقتصادی و فرهنگی خوبی داشته باشیم.

معلوم است که با نام گرفتن این برهه از زمان به اقتصاد و فرهنگ ، هر مسئول فرهنگی و اقتصادی بر خود فرض و واجب می داند که مسیر حرکت را به چرخه طبیعی خودش برگرداند! هر چه نباشد فرهنگ سوخت اولیه جامعه است، و به گفته حضرت آقا که فرهنگ به مشابه هوایی است که در آن تنفس میکنیم! 

نکته آنجاست که فرهنگ اسلامی ایرانی دستخوش ناملایمات فرزندانش شده و هنوز هم شناخته شده نیست، و آنقدر هوای آلوده در جامعه تنفس شده است که برای برگرداندن آن به روال طبیعی اش یک عزم همگانی از قاعده " ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیرو ما بانفسهم" همراه با جهاد می طلبد.


جملات کوتاه است و مطالبه دقیق، و وقتی حرف از اقتصادو فرهنگ است یعنی سیاست دیگر معنا ندارد، پس بپرهیزید از سیاست زدگی و تکیه کنید به جهاد همگانی برای رفع معضلات، و این انجام نمی شود مگر با صداقت دلسوزانه دولت و مجلس، زیرا که مردم صداقت خویش را بی ریا عمل کردند.


سال 92 مردم حماسه ای بی نظیر خلق کردند و مشارکت سیاسی شان در روند انتخابات کشور مهر تاییدی بر بنیاد اصلی انقلاب و کشور داشت.

بگذریم که هر حماسه خرق عادت هم دارد و این خرق عادت چیزی نمیتوانست باشد مگر منتخب مردم!


سیاست زدگی و سواری گرفتن از امواج آن، و نه امواج اختلاف که امواج تهمت و افترا مانع از تمرکز بر بخشهای اقتصادی کشور شد و در عمل وضعیت اقتصاد تغییر آنچنانی نداشت.

اصلا مگر به سبد کالا میتوان دلخوش کرد؟!


به راستی اقتصاد میهن عزیزمان بهبود نمی یابد مگر در شرایط اعتدال و شایستگی واقعی.


در سال 92 فرهنگ مقاومت دولتی ها کم رنگ شد و برای دومین بار روحانی وارد مذاکره شد اما اینبار غیرمستقیم و در کسوت ریاست جمهوری، به امید روزی که بر سر در شهر ها بنویسند تدبیر و عقلانیت از دو ناحیه گزیده نمی شود! 


..................................................................................................................


اصولا مبنای سیاست دنیا بر دوقطبی کردن احزاب استوار است، مثل احزاب کارگر و محافظه کار در انگلیس یا حزب جمهوری خواه و دموکرات در آمریکا و یا شاید هم اصولگرا و اصلاح طلب درایران عزیزمان!!! 

آیا هر شاخه سومی سیاسی محکوم به شکست است؟؟؟؟


راستی خبری از جریان انحرافی نیست ، انشالله که دیگر منحرف نباشند!